مردی که همسر صیغهای خود را کشته و جسدش را از کوه به پایین پرت کرده بود، از سوی قضات دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد.
گزارش مفقود شدن این زن به نام ژاله سال ۹۸ به ماموران داده شد. برادر ژاله به پلیس گفت خواهرش گم شده و شوهر او به نام سینا مدعی است نمیداند ژاله کجاست.
این مرد گفت: ژاله و سینا به صورت صیغهای با هم ازدواج کرده بودند. خواهرم با سینا مشکلاتی داشت و درگیر بودند. روز حادثه نیز خواهرزادهام دیده که ژاله سوار ماشین سینا شده، اما سینا مدعی است خواهرم به خرید رفته و از او خبر ندارد. حالا دو روز از مفقود شدن خواهرم گذشته و من برای اعلام گزارش آمدهام.
ماموران تحقیقات خود را آغاز کردند و به پرسوجو از سینا پرداختند. او هر بار در بازجوییها ادعای جدیدی میکرد. تا اینکه پلیس متوجه شد سینا چند پرونده باز دارد و همسرش از او به خاطر نپرداختن نفقه شکایت کرده است.
همچنین مشخص شد سینا همسری داشته که از او جدا شده و با فرزندش زندگی میکرده. به این ترتیب بازجوییهای فنی از سینا ادامه یافت و در نهایت او به قتل همسرش اعتراف کرد. این مرد گفت: من و ژاله در ماشین جر و بحث کردیم. ژاله فحش داد. من هم ناراحت شدم و او را خفه کردم. بعد جسدش را از بالای یکی از کوههای اطراف شهر دماوند به پایین پرت کردم.
با راهنمایی این مرد ماموران بقایای جسد ژاله را پیدا کردند و پرونده پس از تکمیل به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
متهم در جلسه محاکمه اتهام قتل را رد کرد و گفت: من و ژاله از طریق یک دعانویس با هم آشنا شدیم و ازدواج کردیم. فکر میکردم همسرم من را دوست دارد، اما بعد فهمیدم او به دنبال پول است. ما همیشه سر پول با هم دعوا داشتیم. چند روز قبل از اینکه ژاله گم شود یک روز به خانه آمد و در زد، من عصبانی بودم و در را باز نکردم. بعد که ژاله رفت، خانه دوستم رفتم و ماشین گرفتم که چرخی بزنم تا حالم خوب شود. بعد هم ماشین را به دوستم پس دادم. من دیگر از ژاله خبر ندارم.
متهم درباره اینکه چطور جای جسد را به ماموران گفته است، اینطور توضیح داد: من جای جسد را نمیدانستم، ماموران در بازجوییها به من گفتند و من هم همان را تکرار کردم.
بعد از گفتههای متهم و دفاع وکیل او، هیات قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند و او را به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم کردند.